• غم محصول باغ آرزوست ...
گاهي لازم است انسان به خودش فرصت دهد تا در سكوت و تنهايي جراحات جان خسته اش
را مرهم و مداوا كند تا بتواند مجدد زندگي را از نو بياغازد...عجيب است در سكوت و تنهايي
هميشه كمتر احساس تنهايي مي كنم ،شايد به اين خاطر است كه در اين حالت بيش از هر
زماني حضور حضرت يار را مي توانم احساس كنم ... ياري كه در پس ِ هر رنج و غم و يأسي
عاشقانش را با مهر به صبوري فرا مي خواند ...
در شبهای پر از تنهایی ام
آبشار دیدگان من از فراق توست ...
اما دیگران گمان برند آرزویم چیزی به غیر از توست...
دیدگاهها
همیشه توسل به صبر و تحمل درد مشگل گشا نیست. شاید بعضی وقتها دوری از درد و کسب لذت تنها کاری باشد که انجام می باید داد.
زیبا دیدن زیبا زندگی کردن و همیشه لبخند زدن حتی به درد حتی به مرگ آفرینش لحظه هایی هنرمندانه است که تو می بایست نقاش آن باشی.
م.اقدسي : سلام ...ممنون از حضور و نظرتان ...
همیشه توسل به صبر و تحمل درد مشگل گشا نیست. شاید بعضی وقتها دوری از درد و کسب لذت تنها کاری باشد که انجام می باید داد.
زیبا دیدن زیبا زندگی کردن و همیشه لبخند زدن حتی به درد حتی به مرگ آفرینش لحظه هایی هنرمندانه است که تو می بایست نقاش آن باشی.
م.اقدسي : سلام ...ممنون از حضور و نظرتان ...
همیشه توسل به صبر و تحمل درد مشگل گشا نیست. شاید بعضی وقتها دوری از درد و کسب لذت تنها کاری باشد که انجام می باید داد.
زیبا دیدن زیبا زندگی کردن و همیشه لبخند زدن حتی به درد حتی به مرگ آفرینش لحظه هایی هنرمندانه است که تو می بایست نقاش آن باشی.
م.اقدسي : سلام ...ممنون از حضور و نظرتان ...
همیشه توسل به صبر و تحمل درد مشگل گشا نیست. شاید بعضی وقتها دوری از درد و کسب لذت تنها کاری باشد که انجام می باید داد.
زیبا دیدن زیبا زندگی کردن و همیشه لبخند زدن حتی به درد حتی به مرگ آفرینش لحظه هایی هنرمندانه است که تو می بایست نقاش آن باشی.
م.اقدسي : سلام ...ممنون از حضور و نظرتان ...
و از درد های بی سر و تهی شروع کرد که
شبیه مسمط بود !
و
به کاریکاتورهای رونالد سیرل رسید .
وقتی به چشم های بارت نگاه کرد ،
فهمید غزل شعر نیست !!
قصه هنوز تمام نشده بود
با چهارپاره ای ...
« دوربینت هنوز برعکس است
برکه ات روی ماه افتاده
آنقدر گریه کرده ای انگار
که علی توی چاه افتاده ! »
منتظر خوانش شماست .
با احترام
و از درد های بی سر و تهی شروع کرد که
شبیه مسمط بود !
و
به کاریکاتورهای رونالد سیرل رسید .
وقتی به چشم های بارت نگاه کرد ،
فهمید غزل شعر نیست !!
قصه هنوز تمام نشده بود
با چهارپاره ای ...
« دوربینت هنوز برعکس است
برکه ات روی ماه افتاده
آنقدر گریه کرده ای انگار
که علی توی چاه افتاده ! »
منتظر خوانش شماست .
با احترام
و از درد های بی سر و تهی شروع کرد که
شبیه مسمط بود !
و
به کاریکاتورهای رونالد سیرل رسید .
وقتی به چشم های بارت نگاه کرد ،
فهمید غزل شعر نیست !!
قصه هنوز تمام نشده بود
با چهارپاره ای ...
« دوربینت هنوز برعکس است
برکه ات روی ماه افتاده
آنقدر گریه کرده ای انگار
که علی توی چاه افتاده ! »
منتظر خوانش شماست .
با احترام
و از درد های بی سر و تهی شروع کرد که
شبیه مسمط بود !
و
به کاریکاتورهای رونالد سیرل رسید .
وقتی به چشم های بارت نگاه کرد ،
فهمید غزل شعر نیست !!
قصه هنوز تمام نشده بود
با چهارپاره ای ...
« دوربینت هنوز برعکس است
برکه ات روی ماه افتاده
آنقدر گریه کرده ای انگار
که علی توی چاه افتاده ! »
منتظر خوانش شماست .
با احترام
برای این واژه ی بی ریشه، معادل جدیدی ساخته ایم.
به روزم
هر تن ز جوانان وطن خانه ندارند
گر خانه نگیرند دگر لانه ندارند...
+ معرفی یک واژه به جای آرزو
برای این واژه ی بی ریشه، معادل جدیدی ساخته ایم.
به روزم
هر تن ز جوانان وطن خانه ندارند
گر خانه نگیرند دگر لانه ندارند...
+ معرفی یک واژه به جای آرزو
برای این واژه ی بی ریشه، معادل جدیدی ساخته ایم.
به روزم
هر تن ز جوانان وطن خانه ندارند
گر خانه نگیرند دگر لانه ندارند...
+ معرفی یک واژه به جای آرزو
برای این واژه ی بی ریشه، معادل جدیدی ساخته ایم.
به روزم
هر تن ز جوانان وطن خانه ندارند
گر خانه نگیرند دگر لانه ندارند...
+ معرفی یک واژه به جای آرزو
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا