● کم اند اما کیمیایند ...
هر چه بیشتر به خدا نزدیک شوی دوستانت کمتر می شوند !
و فقط آنهایی می مانند که دوست واقعی تو هستند ، کم اند اما کیمیایند ...
آنها از رنج تو ناراحت و از شادی تو مسرور می شوند ...
قدر آنها را بدان ، کم اند اما کیمیایند ...
● سکوت ...
تو بی نیازی از با من سخن گفتن
و من نیز شـاید ...
زیرا تــو در من چشم دوخته ای
و من درتــو ...
و سکوت و نگاهمان سرشـار از سخن هاست ...
● وقتی دلت می گیرد
به خـدا بنگر
به او که قادر و بخشنده و بسیار مهربان است
حال امیـد را ببین که به دلت می آید ...
و به انبـوه ِانـدوه که از دلت می رود
● وقتی دلت می گیرد
به دیروز بنگر
به کارهای خوبت ...
و شـادی که از یادشان به دلت می ریزد ...
حال برای رفع غم های فردا
امروز نیز نیـکی کن ...
● وقتی دلت می گیرد
به نگاه ِنگران دوست بنگر ...
که چگونه در جستجوی لبخندی از تو
چشم به راه است ...
اما اشک هایت چون خنجری الماس گون
بر قلب او می نشیند و آن را پاره پاره می کند ...
● آری ! وقتی دلت می گیرد
به خـدا بنگر و به خوب ها و خوبی ها ...
تا دلت شاد شود آنچنان که آرزو داشته ای ...
● انواع آدم ها :
بعضی ها وقت تو را هدر می دهند و برخی بار و برکت ...
بعضی تو را غافل و غمگین می کنند و برخی شاد و هشیار ...
بعضی به فکر ثروت و لذت و یا کسب افتخارند
و برخی فقط به فکر یاری رسانی به انسان های شریف و درمانده و نیازمندند...
بعضی زنده اند ، اما مرده اند و برخی مرده اند اما زنده اند ...
بعضی خودخواه اند و همه چیز را برای خود می خواهند
بعضی هم عاشق اند و هیچ نمی خواهند و هستی تسلیم این تقوا پیشگان است
بعضی مثل یک کتاب اند ، دَّر هستند و دانا و بهتر است در حضورشان فقط گوش و هوش باشی
بعضی ها هم نه چیزی می گویند و نه چیزی می شنوند و مانند باد از تو عبور می کنند ...
بعضی اینقدر پاک و نیک اند که به اندرون قلب تو راه می یابند
و برای همیشه مهرشان در دلت باقی است و بعضی ...