• سلام خداي خوب و خواستني ام :


مي داني از وقتي از آسمان و آغوش قرب تو عريان و گريان و با کوله بار سنگين مسئوليت به اين برزخ فرود آمدم

و زنجيري زندان زمين شدم  از درد دوري و داد بي تو يي بي دود و عود مي سوزم .

فقط بغضم و بارون ،اشکم و آه

با پري شکسته ، پيرهن پاک پرهيز را يافتم و بر تن کردم .

و به لطفت "ميانه عقل و دل" را برگرفتم و بر بالاي بام دنيا بر" قله ي "سپيد عشق و علم "محمل" گزيدم .

 بعد از آن" اشراف و اشراق" بي نظير و آن قول و قرار و قسم ها !

 

اکنون اي محبوب من اگر خواستي به ديدنم بيايي

خانه ام رودي است از اشک هايم که با زورق و قلبی شکسته به سوي تو روانم

 آري" مي توان در نهايت هم آغاز شد "

 مي توان بعد از هبوط و سقوط " صعود " نمود.

 مي توان دل خون بود و خنديد !

 

عزيز ترين من :

ياري ام ده تا همه هستي ام را ،شيره جانم را در جام جمله و جرعه اي نور بريزم

و بر تشنگانت در اين کوير سوزان بنوشانم

و آنها را از عطش عشق تو سيراب سازم.

 تا " مباد که اسير سراب و سوال گردند."

  محبوب من :

ياري ام ده تا بدون اينکه از ايمان افراد بپرسم

و بدون اينکه بدردم بخورند همدل و همدردشان باشم .

زيرا " در سويداي هر انساني " روح تو " خانه گزيده ."

پس همه را دوست دارم حتا آنانکه مرا دوست نمي دارند يا روزي مرا شکستند

و روحم را سخت آزردند و يا جانم را ربودند.

بعد از اين به تو سوگند که "نه برنجم نه هرگز برنجانم"

زيرا تو خود خواسته اي که :

حتا " پاسخ بدي را با خوبي " بدهم و اين شايسته ترين برخورد است .

 

  عزيز ترينم !

ميدانم که تنها با " ريسمان مهر" مي توان به آغوشت باز گشت .

"پس براي اينکه به تو برسم بايد به خلقت برسم "

زيرا مسئوليت مکتب من عشق است و ايثار پس :

مهر مي ورزم و مرحم مي شوم بر قلبهاي غمگين و شکسته و خسته ،

چراغ مي شوم بر جاده تاريک دنيا

تشنگان را آب ميدهم نه آدرس

مردم را به مطلوب مي رسانم و نه به مطلب

 روزي هفت آسمان را از "عطر عشق "تو گرده افشاني مي کنم .

 

  مهربانا !

مي خواهم به لطفت آنچنان شوم که :

روزي عاشقانه بر من بنگري و ببالي و بگويي :

" آفرين بر نيکوترين خلقت من "

و ملائک روزي "راز تکريم " مرا دريابند

 


 کنون اي محبوب :

من در اين "محمل " کمر همت بر "حمل "اين کوه امانت بسته ام .

يا " مي شکنم يا مي شکفم "

مي دانم که اگر بر اين بنده فرود آمده ات ياري رساني

"کوه "، " کاه " خواهد شد .

بدان که نگاهم نگران به نگاه لطف توست که آيا مرا پذيرايي ؟

 آيا دستان نا توان مرا با دست قدرت خود توان و گرما مي بخشي ؟؟؟

 به اميد روزي که بميرم و از کابوس دنيا برخيزم

و دگر بار در آغوش قرب تو متولد شوم  ..

 

 

 

A letter from Human being to god

 Hello my favorite God O' lord you are fully aware that since I left divine court as bare and crying child  and came to earthy world with a heavy of responsibility and to be tied in chains of this world   I am burning in the flames of the paints for being away from you I ama full of grief and my eyes is full of weeps. With a broken feather I have  woven the cloth of virtue and emotion and positioned myself on the roof of the world at the white summit of the love and knowledge After that unique illuminatians and intuitions and those promises and swears Now my dear if you want to see me my home is a river full of my tears into which my broken boat is sailing toward  you the creator we can begin from the end point after descending ascending is possible with a heart full of suffer still one can have smile on lip My dearest Assist me to sacrifice what I have all my life so taht  perhaps I can fill the cup of sentences with a ray of light and quench your thirst servants in the hot and burning desert of this earthy world and let them to drink to satiety with the desire of your love so that they are not to be charmed by mirage or wandered My favorite  :



assist me without  raising any question about their faith without
 any espectation from them  to be expectation from them to be sympathized with others to be helpful for resolving their difficulties because your affection is nested in the heart of any body    So I like any body even one who dosent like me If any body annoy me break my heart or suffer me I swear it that I will not be affected and never to agonize any body because you ask me to do good deed even against any bad deed done by others and this is the worthiest   reaction my dearest I know that only by the bond of your grace I can return to you so for reaching you I should be kind with your created beings because the mood and responsibility of my school is to make sacrifice and to  desire good things for all people so  I should be very affectionate toward all your servants to serve as a salve to all broken tired and sorrowful hearts I will be a light on thedarkroad of the world Iwillquench thirsts with water rather than address I lead people to the destination rather than funs Once I will pollinate seven skies with the aroma of your love O God I want to help me to be such a servent that one day you look at me and to tell  your self  honorably well done  I feel  proud of my best creation and once your angels will find the mystery of my love to you  Now my favorite I in this earthy world  promised my self  to carry this heavy burden of Responsibility  and to make effort to get destination I may fail or I may cheered up I  know that if you assist your weak  servent  landed in the earthy world I can solve all difficulties and that heavy burden will become so light for mer Know that I am worry about your decision Do you accept me?    Do you take my pour hands to give me power to move? I an waiting for a day to die and awake while have no nightmare of the world  and once again  reborn  That day I will to you  Written by mitra Aghdasi (affection angel)



 
{jcomments off}

 

 

نسخه پرفسفر فرشته ..

با داشتن یک ارتباط خوب

با خدا و خوب بودن و خوبی

کردن ، می توان از دیگران

سبقت گرفت و برتر شد..

 

ایده های فرشته

آدرس اینستاگرام  :

https://www.instagram.com/mitra.Aghdasia

 

کانال تلگرام دوستان خدا  :

https://telegram.me/FereshteyeMehr

حاضرین در سایت

ما 26 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم

آمار بازدیدها

آیه ی ماه

  دوستان خدا
به جز اهل تقوا نباشند
ليکن اکثر مردم از اين مطلب
آگاه نيستند .  انفال - 34

نامه به خداوند

❤  ❤   ❤   

جستجو در سایت

آخرین مطالب

پربازدیدترین ها