• امروز آرزوی فردای ماست ...
● عمر ما سرمايه ما است و نحوه استفاده از آن و سود و ثمرات حاصل از آن ، ميزان دين و دانش و خرد و درايت و
دور اندیشی ما را مشخص مي کند . باید مراقب باشیم با پرداختن به کارهای بی ارزش از اولویت های اصلی و امور مهم زندگی و
از آنچه که شایسته ی گوهر وجودی مان است ، باز نمانیم ...
Today is our tommorrow's wish
Our life is our capital. How we use it and its benefits and out comes
reveals extent of our faith, knowledge, wisdom, tact and foresight
Care shall be taken not to forget our important deals and our life's main priorities and whatever our nature deserves paying attention
to unworthy works
{jcomments off}
زندگي زيباست ...
به شکوفه و قصه زيبايش قسم
به گل هاي رنگارنگ و اين همه معجزه يار سوگند
به آن لبخند زيباي تو به هنگام ديدار دوست قسم
زندگي زيباست ، اگر همه با هم مهربان باشيم ...
فصل فراق ...
در اين فصل فراق ، باز بهار
اين پيک پر مهر و امید و پیام يار
معجزه ي جان بخشي ديگر مي آورد ...
گر چه بهار و بهشت من در وصل اوست
اما خوبست که يار ... براي اين دل بي قرار
پنجره اي رو به باغ مي آورد ... سلام ، سال نو مبارک ...
کلید کل گنج های عالم و کلید استجابت همه آرزوها ی انسان در" عشق به خداوند " است .
پس عشقی فزاینده برایتان آرزو می کنم .
( طبیعت نو می شود تا بگوید کردار و پندار ما نیز باید نو و ناب شود و از نو زندگی را بیاغازیم )
امیدوارم آسمان و باغ دلتان هميشه آفتابي و بهاري و نیز پر از گلها و شکوفه هاي شادي باشد
و قدم و قلم و سايه سبز و پر مهرتان پاينده و حضرت يار همواره ياورتان باشد ...
ونیز آرزو مي کنم هفت سين زندگي تان سرشار از :
سلامت و سعادت و سيادت و سُرور و سَروری و سر زندگي و سرافرازي باشد .
انشالله هنگام سال تحویل در حرم آقا امام رضا (ع) خواهم بود و به یادتان ودعاگویتان ...
خوبترین و خوشترین تعطیلات و ایام را برایتان آرزو می کنم .
با مهر و اميد به فردايي بهتر ...
● سلام بابای عالم ...
باز به لطف تو بهار است و جشن تولد طبیعت ...
و من از تو که بابای همه عالمی ، عیدی می خواهم
نه برای خود ، برای همه دنیا می خواهم ...
آخر ما کودکان ناتوانیم ، همان کوچه گردهای دنیا
جز تو کسی را نداریم ...
● خنده دار است که ما آدمها
خود گدائیم ، و از هم گدایی می کنیم
گاه نادونی کرده ، کار بد می کنیم
لقمه می دزدیم ، غیبت می کنیم ...
یادمان می رود از حساب شب !
می نشینیم تا دیر وقت تو ی کوچه بازی می کنیم ...
● بابای همه عالم تو که مهربانترین و داراترینی
دوست من بیمار است ، او را شفا می دهی ؟
با یک گل رحمت زندگی را بر او آسان می کنی ؟
● نمیدانم چرا چشم کودک همسایه
هر سال سر سفره هفت سین خیس است !
با نسیمی از مهر ، امسال اشکش را پاک میکنی ؟!
این دنیا چقدر جذاب است ! به ما کمی صبر و بصیرت می دهی ؟!
● خدایا ، خسته ایم از خود و از خاک و خاکیان
لحظه ای گذشته را فراموش می کنی ؟
آتش قهرت را ، آتش جهنم و نفس را خاموش می کنی ؟
●آیا آغوش رحمت به روی ما کودکان بی پناه باز می کنی ؟
دلهای ما را به مهر و معرفت روشن می کنی ؟
ما را به بهشت قرب خود راه می دهی ؟
● به قلب های خسته و شکسته ی ما امید ، عنایت می کنی ؟
درد ما درماندگان را درمان می کنی ؟
دل های ما سخت غمگین است ..مارا به شادی می رسانی ؟
● ما کودکان ناتوانیم ، همان کوچه گردهای دنیا
جز تو کسی را نداریم
به ما رحم می کنی ؟؟؟
● توی دنیا هیچ چیزی به اندازه سر بر شانه ی یاد تو گذاشتن مرا آرام نمی کند
سهم ما را از دنیا عشق و تسلیم به خود قرار می دهی ؟!