● شعر کوتاه :
نه نشد ...
با دل و دیده ای پر مهر بنگر! ...
کمی عاشق تر ...
ببين !
زندگي چون لبخند دوست زيباست ...
● کوتاه نوشت ...
خوبی مرکبی است که صاحب خود را عاقبت به خانه خوشبختی می رساند
و بدی مرکبی است که انسان را به سوی مکافات خانه و بدبختی می برد ...
پس اگر خوبی کنیم به خود کردیم و اگر بدی ......
● حرف های خودمانی :
نمی دانم خدا را برای طلوع و تولد دوستان ماه و مهربان و بی نظیر م چگونه سپاس گویم ...
ایام بسیار سختی را می گذراندم شاید چون یادم رفته بود که
فقط خداست که قادر به سود و دفع زیان و مشکلات و..ماست
اما آن یار یگانه عزیزانی را سر راهم قرار داد که به لطف او
با حرف و پندشان پلی زدند به جهانی از امید و آرامش ...
خدایا هیچ کلمه ای قادر به بیان سپاسم از تو و دوستان مهربانت نیست ...
● تو مهــربان ترینی ...
● اگر چشمان خیـسم هر شـب به آسمان است ...
اگربا امید به تو، کوله بارغم دیروز و فردا را
پیش پایت ، بر زمین می نهم ...
● اگر در این هنگامه هجوم مصائب زندگی
که در عین اینکه معترفم محصول ناشکری من است
خیالم آسوده است ...
● اگر چون قایقی شکسته تسلیم رودم
و آرام ، اما به ناچار به سوی آبشار روانم ...
از این روست که یقین دارم تو قادرترین و مهربانترینی
و اطمینان دارم مرا می بخشی و دستم را می گیری ...
● اگر غیر این بشود بر" مهر و معرفتم " شک می کنم ...
ای دوست ...
اگه تو باشی که هستی
من از غم توبه می کنم ...
جای خالی خوشبختی رو
با تو ای دوست* پر می کنم...
اگه تو باشی که هستی
از هر چه رنج رها میشم
گرد تو می گردم و گرانبها میشم ...
اگه تو باشی که هستی
مشکلی نیست ..همه ی سختی ها رو
فراموش می کنم
اگه بد کردن به من ، خیالی نیست
به خاطر تو با خوبی تلافی می کنم ...
اگه تو باشی که هستی
با بارون هم قهر می کنم
جام چشمم رو با نور ، از نگاه تو پر می کنم
اگه تو باشی ...
* بدیهی است منظور از دوست ، حضرت حق است ...