• السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین ..
مولای من ، وقتي شنيدم در گوش تاريخ فرياد برآوردي که : کيست مرا ياري کند ؟ شراره هاي
آتش قلبم ، آبشار شد و از دیدگانم باز باريدن گرفت ... زيرا خوب مي دانستم که عاشقانه و
پيروزمندانه و سیراب در قله ی سعادت ، ايستاده اي و کمک طلبيدنت برای آن است که : ما
را از " غم غفلت " بيرون آوري تا به سوي " خدا و خوبي ها " گام نهيم .. پس محرم ،
شرمسارانه عزا بر خود مي گيرم و مي گريم که چرا آنگونه که بايد ، نيستم ... نشدم ...
او لب تشنه ی لبیک بود و سلطــــــــــا ن عشـق ..و براي اثبات مهرش به معبود ( و انجام امر به معروف و نهی از منکر ) سرش را در سجده گاه عشق جا گذاشت و بدينگونه بزرگترین شهید و برترين معلم و مقتداي بشريت شد ... انشالله که همه ما از مواهب عظیم عبادات و عزاداریهای واقعی این ماه برخوردار شویم و با افزودن به آگاهی و مهر و معرفت و عشق و عبودیت و اخلاق و رفتار نیک مان به تمامی اولیای الهی لبیک گوییم ...
چه شگفت اسـت
از کودکی به پیـری پریدن ... بهـار جوانی را ندیدن ... بی عبـور، از تـو گذشتن ...
دلـیـرانه با درد مانـدن ، زیسـتن ، تنها بودن ...
کمرشکسته ، اما چون کوه به مهر ایستادن ...
و چه سخت است بغض و ماتم چشم به هجر اشک ...
چه سخت است چون شمع ، سوختن ..
از گریه چراغی ساختن ، بر در کلبه ی تنهایی نهادن
آری ! چه شگفت است بی نیمه تمام شدن ، قبل از مردن ، رفتن ، فراموش شدن ...
زنـدگـی سـهل است ، اما بـی چتر و چــراغ بودن سـخـت است ...
● با او بي او ...
خداي من ، اي بهترين يار ، بین من و تو فاصله ای است به وسعت یک گناه
و گام و تقربی به اندازه یک نگاه ...آنگاه که در سایه ی نگاه پرمهر و لطف تو هستم
فاصله ها فرو می ریزند و هیچ حزن و اندوهی ندارم ...
با تو زمین ، این آتشکده ی فروزان غم ، گلستان من است
با تو من همیشه دربهشتم ...
● اما گاهیکه چون کودکی بازیگوش از تو دور می شوم
غم قرین قلبم می شود و بی تو از فراقت در جهنمی سوزانم ...
پس ای یگانه یار و یاور من ..قلبم را به تو می سپارم
آن را جایگاه بزرگترین عشق خود کن ، تا این مهر مرکبی شود برای رسیدن به تو ...
ای یار مهربان ، هرگز نگاهت را از من مگیر.. امروز بیشتر از همیشه ایام به تو نیازمندم
دیگر اشکی نمانده که بین ما پل شود ..تنهایم مگذار ..بر من ببار ..که تشنه نورم ...